پاسخ به این سؤال که چرا جمهوری اسلامی باید کنار گذاشته شود، شاید زیاد سخت نباشد؛ اما کیفیت این پاسخ باید به اندازهای باشد که تودههای مردم را قانع کند؛ به ویژه آنهایی که به واسطه مذهبشان همچنان دل در گروی رژیم تئوکرات ایران دارند و گمان میکنند ادامه حیات این رژیم، تضمینکننده حفظ دین و عقاید مذهبیشان است
در این مقاله تلاش شده است چهار دلیل اصلی لزوم به زیر کشیدن ملاهای حاکم بر ایران بررسی و به این پرسش که چرا جمهوری اسلامی نمیتواند یک حکومت مناسب برای ایرانیها و به ویژه نسلهای جدید باشد، پاسخ داده شود
ماهیت استبدادی رژیم ولایتفقیه
جمهوری اسلامی میکوشد با برگزاری انتخابات نمایشی به مردم داخل و دولتهای خارجی نشان دهد مشروعیت دارد. انتخابات مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری دو ابزار مهم این رژیم برای بَزک کردن چهره غیر مردمیاش است که صاحبنظران و آزادی خواهان بارها نسبت به مشارکت مردم در آنها هشدار دادهاند. کاندیداهای همه انتخاباتها در ایران از فیلتر ارگانی میگذرند که مستقیماً زیر نظر ولایت مطلقه فقیه است؛ بهبیاندیگر، تاکنون همه نماینده و روسای جمهوری صرفاً با نظر رهبر جمهوری اسلامی از سوی شورای نگهبان تائید شده و سرکار آمدهاند
اما هر انتخاباتی در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی به دلیل ماهیت استبدادی این رژیم، اساساً بیاعتبار و غیردموکراتیک است. تجربه نشان داده است علی خامنهای در مواضع و گفتار خود از مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس سوءاستفاده کرده و رأی مردم را به حساب خودش ریخته است. او همواره برای اثبات مشروعیت جایگاه سیاسی خودش، به آرای مردم استناد میکند
اما رژیم استبدادی جمهوری اسلامی و رهبر عقب ماندهاش اگر با هزاران انتخابات هم شست و شو داده شوند، باز همان خواهند بود که قبلاً بودهاند. در این میان، هنوز استمرارطلبان و استبدادطلبان گمان میکنند تنها راه نجات کشور صندوقهای رأی رژیم ولایتفقیه است؛ اما آنها هرگز به این پرسش مهم پاسخ روشنی ندادهاند که انتخابات تنها راه نجات کشور است یا تنها راه برخورداری آنها از قدرت و ثروت
اصلاحناپذیری رژیم جمهوری اسلامی
حتی از عنوان جمهوری اسلامی نیز میتوان پی برد این رژیم تناقض و تضاد آشکاری با مبانی دموکراسی دارد. هیچ انسان عاقلی که دانش حداقلی از سیاست داشته باشد، قانع نخواهد شد که بتوان واژه «جمهوری» را با کلمه «اسلامی» جمع بست. جمهوریت یعنی حکومت مردم بر مردم ولی گذاشتن صفت اسلامی در کنار این واژه، یعنی مردم هیچ کارهاند و فقه و شریعت اساس همه امور سیاسی است
چهل سال پیش همه ساختارها و مناسبات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بر اساس فقه یا احکام اسلامی بنیان گذاشته شد. ساختارهای سیاسی رژیم بدون کوچکترین تغییری همچنان بر همان اساس پابرجاست و تاکنون هیچکس در درون رژیم به خودش جرأت نداده خواهان اصلاح این ساختارها شود. پست رهبری، قانون اساسی، نهادهای تحت نظر رهبری و تمرکز قدرت در بیت رهبری به شکل سابق و با قدرت بیشتر وجود دارد ولی عدهای بدون در نظر گرفتن این مسائل، گمان میکنند جمهوری اسلامی اصلاحپذیر است
رژیم ولایتفقیه ذاتاً ظرفیت اصلاح ندارد؛ زیرا این رژیم از صدر تا ذیل مذهبی است و به همین دلیل استبداد و خودکامگی ویژگیهای بارزش محسوب میشوند. اساساً اصلاحات سیاسی و اقتصادی در حکومتهایی قابلتعریف و اجرا است که حداقلهایی از دموکراسی و آزادی بیان وجود داشته باشد. در غیر این صورت، پیگیری پروژه اصلاحات در رژیمهای مستبد و یکدنده مانند جمهوری اسلامی محکوم به شکست است؛ چنانکه تجربه ۲۲ ساله پروژه اصلاحات و اصلاحطلبان با شکست مطلق مواجه شده است
انقلابی گری و تضاد با نظم جهانی
شعارهای انقلابی همچون «نه شرقی، نه غربی»، «راه قدس از کربلا میگذرد»، «آمریکا شیطان بزرگ است» و «اسرائیل نابود باید گردد» به خوبی نشاندهنده ماهیت جنگطلب و ستیزه جوی جمهوری اسلامی است؛ رژیمی که هرگز سر سازگاری با غرب و حتی کشورهای منطقه را نداشته و همواره جز دردسر برای دنیا چیز دیگری نبوده است
اگر حتی از ماهیت ستیزهجو و انقلابی جمهوری اسلامی هم چشم پوشی کنیم، رفتار و اقدامهای عملی این رژیم نشان میدهد که هیچ هماهنگیای با نظم جهانی ندارد. از افغانستان تا سوریه، از عراق تا یمن و از لبنان تا کشورهای اروپایی تحت تاثیر انقلابی گری و رفتارهای تروریستی ملاهای حاکم بر ایران است. این رژیم با ناوهای خود بر سر تنگههای استراتژیک جهان همچون بابالمندب و هرمز ایستاده، یاغیگری میکند و همزمان رهبران فاسدش از صلح و دوستی با کشورها صحبت میکنند
فساد نهادینه
درآمدهای کلان حاصل از صادرات منابع طبیعی درجه خودکامگی جمهوری اسلامی را افزایش داده و موجب فساد در تمام نهادهای آن شده است. آمارهای نشان میدهد رژیم ولایتفقیه طی ۴۰ سال گذشته بیش از ۱۳۳۰ میلیارد دلار نفت خام فروخته و رهبران آن به جای اینکه با این درآمدها سطح رفاه جامعه را افزایش دهند، جیب خودشان و فرزندانشان را پر کردهاند.
خبرگزاری رویترز آبان ۱۳۹۲ گزارشی تحقیقی را منتشر کرد که در آن نوشته شده ثروت علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی فقط در «ستاد اجرایی فرمان امام» به ۹۵ میلیارد دلار میرسد؛ رقمی معادل درآمد نفتی دو سال کشور که میتوان با آن مگاپروژههای استراتژیک را در کشور اجرا و برای دهها هزار نفر شغل ایجاد کرد
فساد در جمهوری اسلامی تغییرات عظیمی را در طبقات اجتماعی ایجاد کرده و میلیونها نفر را به ورطه فقر و فلاکت کشانده است. رانتهای ناعادلانه و اقتصاد رفاقتی جامعه را به دو دسته بسیار غنی و بسیار فقیر تقسیم کرده و به تبع آن، آسیبهای اجتماعی چون اعتیاد، طلاق، سرقت، افسردگی، خودکشی و نزاع در جامعه افزایش یافته است
از سوی دیگر، سیاست خارجی رژیم ایران نیز موجب تحمیل سختترین تحریمهای اقتصادی به مردم شده و از این جهت سالانه میلیاردها دلار خسارت به کشور وارد میشود. مردم میپرسند چرا