حکومت استبدادی ایران که ریشه در فرهنگ پدرسالارانه جامعه دارد، هرگز نمی‌خواهد زنان مسیری را طی کنند که به استقلال وجودی‌شان ختم شد

زنان نباید فریب سهم ۶۰ درصدی خود از کنکور یا دانشگاه‌ها را بخورند. آن‌ها باید از خود بپرسند پس از تحصیل در دانشگاه، توانمند شده‌اند؟ آیا حکومت اجازه داده است از توانمندی‌هایشان استفاده کنند تا روی پاهای خود بایستند و حقشان را بگیرند؟ سهم ۶۰ درصدی از کنکور یا دانشگاه‌ها وقتی معنا پیدا می‌کند که حضور زنان در هیئت‌های علمی دانشگاه ها و محافل سیاسی و اقتصادی مساوی با مردان باشد

هنگام آن رسیده زنانی که همچنان همه وقت خود را در آشپزخانه‌ها و آپارتمان‌ها می‌گذرانند، کمی هم از خانه بیرون بزنند و در جامعه مردسالار ایران خودی نشان دهند. مهم نیست قصد انجام چه کاری دارند، مهم این است که در جامعه نقش ایفا کنند و صحنه را خالی نگذارند. حکومت تمامیت‌خواه ایران هرگز حق هیچ مرد و زنی را دو دستی تقدیم نمی‌کند. باید برای حق خود مبارزه کرد؛ البته این مبارزه روش‌های مختلف دارد که نمونه‌اش را «ویدا موحد» با دار زدن حجاب در خیابان انقلاب به زیبایی نشان داد. مبارزه او با حکومت سرکوبگر پیچیده نبود؛ اما کارش شجاعانه و جسورانه بود. او جمهوری اسلامی را عصبانی کرد و به دیگر دختران جسارت ابراز وجود داد.
شاید گفتن، نوشتن و شعار دادن درباره مبارزه زنان با حکومت و فرهنگ پدرسالارانه سهل و راحت باشد؛ اما چه می‌توان گفت؟ باید کار را از جایی آغاز کنیم تا کمی از فرسنگ‌ها عقب‌ماندگی جامعه زنان جبران شود. این عقب‌ماندگی حاصل انقلابی بی‌دلیل و سیاه در بستر جامعه‌ای روبه‌پیشرفت بود. اکنون تاوان این انقلاب را دختران جوانی می‌دهند که هر ماه به طور میانگین برای یک میلیون تومان در مطب‌ها، شرکت‌های خصوصی، فروشگاه‌ها و بنگاه‌های تولیدی، روزانه ۸ تا ۱۲ ساعت کار می‌کنند. با وجود دستمزدهای اندک، هنوز هم سهم زنان از بازار کار ایران ناامیدکننده است. صندوق بین‌المللی پول در تازه‌ترین آمار خود گفته است سهم زنان ایرانی از اشتغال کمی بیشتر از ۱۹ درصد است؛ این یعنی بیش از ۸۰ درصد فرصت‌های شغلی در اختیار مردان است

بااین‌حال، زنان یک مسئله مهم را نباید فراموش کنند؛ مبارزه برای رسیدن به عدالت را نباید با «مردستیزی» اشتباه گرفت. مردستیزی، جامعه زنان را از حقوقشان دورتر می‌کند. زنان ایرانی در عرصه مبارزه با قوانین ضد انسانی جمهوری اسلامی اگر نتوانند مردان بلندنظر را در کنار خود داشته باشند، محکوم به شکست‌اند. آنچه زنان ایرانی در شبکه‌های اجتماعی و در صحنه واقعی جامعه به عنوان مبارزه برای حقوق برابر انجام می‌دهند اگرچه ستودنی است، نباید مبنایش دشمنی با جنس مخالف باشد

جمهوری اسلامی طی چهل سال گذشته آن‌قدر به حقوق زنان تجاوز و آن‌ها را به روش‌های مختلف تحقیر کرده است که اکنون زنان آماده‌اند خشم فروخورده خود را به هر بهانه درست و نادرستی بر سر مردان آوار کنند. این نتیجه همان ایجاد شکاف و بدبینی بین جنس زن و مرد است که تخمش به دست سران حکومت و نهادهای تحت امر آن کاشته شده است. ادارات دولتی، رسانه‌های حکومتی، مدارس و دانشگاه‌ها، مراکزی هستند که در چهار دهه گذشته زن را به مرد و مرد را به زن بدبین کرده و تخم نفرت را بین آن‌ها کاشته‌اند

زنان ایرانی در جست‌وجو حقوقشان نباید به آوردگاه مبارزه با مردان بروند، بلکه باید فرهنگ مردسالارانه و نگاه تحقیرآمیز حکومت به زنان را به چالش بکشند. درعین‌حال حکومت را باید در برابر تبعیض‌هایی که در جامعه حاکم کرده است به مبارزه طلبید. نباید فریب ورود تعدادی از زنان به ورزشگاه آزادی را خورد؛ این همان تبعیضی است که حکومت می‌کوشد آن را «گشایشی در حوزه آزادی و حقوق زنان» جلوه دهد

زنان ایرانی هم‌زمان با مبارزه برای دست‌یابی به عدالت، باید آسیب‌ها و چالش‌های خود در عرصه اجتماعی را هم بشناسند؛ باید تکلیف خودشان را روشن کنند که می‌خواهند زن شرقی باشند یا زن غربی! در جامعه ایران نمی‌توان زن شرقی بود و خواهان امتیازهای زن غربی شد یا در نقش زن غربی ظاهر شد و امتیازهای زن شرقی را طلب کرد. این تضاد رفتاری و مانع ذهنی سال‌هاست که مبارزات زنان ایرانی را بی‌حاصل گذاشته و دستاوردهای دختران شجاع را خنثی کرده است. روشن شدن این مسئله به مثابه همان یک قدم مهمی است که زنان ایرانی باید به جلو بردارند؛ هرچند زنان ایرانی تا همین جای کار هم در صحنه‌های مبارزه و اعتراض‌های مردمی پا به ‌پای مردان حرکت کرده‌اند و گاهی اوقات نیز فراتر رفته‌اند