شاهزاده رضا پهلوی در پیامی جمهوری اسلامی را مسبب کشاندن ایران به لبه پرتگاه معرفی کرد و با بیان اینکه «هرگونه انتظار تغییر رفتار از انگلی که به جان کشور افتاده، انتظاری است نه تنها بیهوده که خطرناک»، خطاب به ایرانیان تاکید کرد که «ما هیچ راه دیگری مگر شکل دادن به اراده‌ای ملی و میهنی برای ریشه‌کن کردن این انگل از فلات ایران نداریم» و روز ما زمانی “نو” خواهد شد که انگلی که به جان مردم و میهن ما افتاده از خاک ما ریشه‌کن شود

شاهزاده رضا پهلوی نوشت: هم‌میهنانم، امروز در شرایطی این پیام را به شما عزیزانم می‌دهم که ایران ما یکی از بحرانی‌ترین ادوار تاریخ خود را می‌گذراند. بحران‌های کلانی که مردم ما با آن دست‌ به ‌گریبانند، در هفته‌های اخیر با بحرانی بس هولناک‌تر روبرو شده: بحرانی بیولوژیکی
وی تاکید کرد : مانع اصلی در پیشگیری و رفع این بحران، خود نظام است. وی افزود آنان با پیچیده‌تر کردن مجموعه‌ بحران‌های سیاسی، نظامی، هسته‌ای، اقتصادی، اخلاقی، مالی و معیشتی، بحرانِ بیولوژیکی جاری، کشور را به سوی سقوط می‌راند
او در ادامه با بیان اینکه «دولتی را مضمحل می‌نامند که از ارائه‌ ابتدایی‌ترین خدمات عمومی عاجز باشد؛ فاقد مشروعیت‌ باشد؛دچار بحرانی اقتصادی و مداوم باشد؛ در فسادی فراگیر غرق شده باشد؛ و بالاخره، ناتوان از برقراری روابطی سالم و عادی با دیگر کشورهای جهان باشد» گفت: «هم‌میهنانم، جمهوری اسلامی، در کلیت خود، دولتی است مضمحل
شاهزاده رضا پهلوی خطاب به مردم ایران گفت: «قابل‌اعتمادترین تکیه‌گاه ما، خود ما هستیم و اراده‌ی ملی ما» و این اراده‌ مردم ما بود که در بحران سیل، از دلِ مردم برآمد و به دادِ مردم رسید. این اراده‌ مردم ما بود که در خیزشِ آبان۹۸، فریادِ دلِ مردمِ ما را به گوش جهانیان رساند. این اراده‌ مردم ماست که در بحران کنونی، از کادر درمانی گرفته تا مددکاران و شبکه‌های خودجوش دانشگاهی، علی‌رغم احتکار و دروغ حکومتی، به اطلاع و کمک‌رسانی، درخواست یاری از مجامع بین‌المللی، ضدّعفونی و قرنطینه کردن اماکن، همت گمارده‌ است

شاهزاده رضا پهلوی گفت که این سکوت، سکوتی است برای قربانیان اخیر «برای سیل‌زدگان سیستان، برای کولبران کردستان، برای پرستاران و پزشکان ازخودگذشته، برای جان‌باختگان آبان، برای سرنشینان هواپیمای اوکراینی. سکوت برای دردی ملی و مشترک در لحظه‌ تحویل سالی سیاه»، اما سکوتی خواهد بود «در نهانخانه‌ دل، برای جانی دوباره بخشیدن از بطن جان‌مان به روحیه و به اراده‌ی ملی‌مان. سکوتی گویا؛ سکوتی ملی