اقتصاد ایران به دلایل مختلف از جمله سوءمدیریت، فساد گسترده و تحریم‌های اقتصادی دچار خسارت‌های گسترده‌ای شده است. بسیاری اقتصاددانان بر این باورند که باید اقتصاد ایران جراحی و ترمیم شود؛ اما پرسش این است که برای انجام این جراحی می‌بایست به سراغ کدام نواحی اقتصاد ایران رفت. در این مقاله کوتاه به این پرسش پاسخ داده شد است

دخالت دولت در اقتصاد
اقتصاد ایران به ویژه از انقلاب اسلامی به این ‌سو، از دخالت‌های جمهوری اسلامی رنج می‌برد. نهادهای این رژیم تقریباً در همه امور اقتصادی دخالت می‌کنند و مانع روند طبیعی سازوکارها در اقتصاد و رشد تولید ناخالص داخلی می‌شوند. رژیم ایران حتی به خُردترین مسائل مانند تعیین قیمت گوجه و سیب‌زمینی و به کلان‌ترین مسائل مانند تعیین سیاست‌های ارزی وارد می‌شود و آن‌طور که مایل است، عمل می‌کند. دخالت‌های رژیم در تمام ابعاد اقتصادی ایران، موجب ایجاد فساد گسترده و سازمان‌یافته در کشور شده است؛ به طوری که سازمان شفافیت بین‌الملل رتبه ایران در شاخص ادراک فساد را ۱۴۶ام اعلام کرده است

مهم‌ترین و عینی‌ترین مصداق دخالت‌های رژیم در اقتصاد ایران، نفوذ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تمام مناسبات اقتصادی این کشور است. اگرچه مقامات جمهوری اسلامی نقش پررنگ و تعیین‌کننده این نیروی نظامی در اقتصاد ایران را انکار می‌کنند، شواهد و قرائن نشان می‌دهند نیمی از اقتصاد ایران در کنترل سپاه پاسداران قرار دارد. سپاه هم‌اکنون تقریباً در همه بخش‌های اقتصادی از جمله بانک، بیمه، حمل‌ونقل، راه‌سازی، سدسازی، پتروشیمی، نفت و واردات کالا فعالیت قابل‌توجهی دارد. دولت نیز همواره بسیاری از قراردادهای سودآور نفتی، گازی و عمرانی را بدون برگزاری مناقصه و تشریفات قانونی در اختیار این نیروی نظامی قرار می‌دهد

بنابراین، می یکی از نواحی مورد نظر برای جراحی اقتصاد ایران، بخش‌هایی است که تعادل خود را با دخالت‌های دولت و نهادهایی حکومتی از دست داده است

بودجه فاجعه‌بار
یکی از مکانیسم‌های مهمی که می‌تواند هر اقتصادی را به تعادل برساند یا تعادل آن را به هم بزند، بودجه و نحوه بودجه‌ریزی است. دخالت‌های جمهوری اسلامی در بودجه‌بندی به ‌اندازه‌ای است که در نهایت بخش قابل‌توجهی از منابع، صرف نهادهای زیر نظر رهبر می‌شود و بخش دیگری هم به چهره‌های مذهبی و صاحبان قدرت می‌رسد
علاوه بر این، دستگاه عریض و طویل بوروکراسی حاکمیت نیز با ۲.۵ میلیون کارمند و ۴.۵ میلیون بازنشسته هزاران میلیارد تومان خرج روی دست مردم گذاشته و هرسال فشار زیادی را به بودجه وارد می‌کند. امسال هزینه‌های جاری در بودجه به ۳۶۷ هزار میلیارد تومان رسیده و کارشناسان می‌گویند به دلیل تحریم‌های نفتی، بخش قابل‌توجهی از این نیاز تأمین نخواهد شد. این در حالی است که هزینه‌های غیرضروری در نهادهای رژیم و ریخت‌وپاش‌ها برای افرادی که خود را صاحب انقلاب می‌دانند و گمان می‌کنند حق و آب و گِل‌ دارند، همچنان ادامه دارد

ساختار بودجه جمهوری اسلامی هرسال به گونه طراحی می‌شود که عامل گسترش تورم، فقر و شکاف طبقاتی است. حال اینکه در همه کشورها بودجه، مکانیسمی برای رشد اقتصادی، بازتوزیع عادلانه درآمدها و ابزاری در جهت رفع فقر است. اما با بودجه‌هایی که جمهوری اسلامی تنظیم می‌کند، رفع فقر تقریباً ناممکن است. بااین‌حال، برای سالم‌سازی اقتصاد ایران، چاره‌ای جز تغییر اساسی در بودجه وجود ندارد

عدم استقلال بانک مرکزی
بانک‌های مرکزی در همه کشورهای توسعه‌یافته مستقلانه عمل می‌کنند و کاری هم به حرف‌ها و مواضع صاحبان قدرت ندارند. نمونه بارز استقلال یک بانک مرکزی را می‌توان در ایالات‌متحده آمریکا مشاهده کرد. فدرال رزرو که همان بانک مرکزی آمریکا محسوب می‌شود، در مقاطع مختلف سال بدون کوچک‌ترین فشاری از جانب دولت، به تعیین نرخ بهره می‌پردازد و سیاست‌های ارزی خود را بر اساس نظر خبره‌ترین اقتصاددانان این کشور تعیین می‌کند. نارضایتی‌های دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری این کشور از فدرال رزرو خود نشان‌دهنده میزان استقلال این نهاد است.
اما بانک مرکزی در ایران به مثابه خزانه بیت علی خامنه‌ای عمل می‌کند و هر دستوری را از جانب رژیم به اجرا می‌گذارد. سیاست‌های پولی و مالی این بانک، اقتصاد ایران را به ورشکستگی کشانده و به موجب همین سیاست‌ها، ریال تقریباً همه ارزش خود را از دست داده است. سیاست‌های غلط ارزی بانک مرکزی ایران در مقاطع مختلف منجر به شوک‌های شدید شده و دو بخش تولیدکننده و مصرف‌کننده را تحت‌فشار خُردکننده‌ای گذاشته است؛ بنابراین، استقلال بانک مرکزی از رژیم و استفاده از اقتصاددانان خبره و صاحب‌نظران در تعیین سیاست‌های پولی و مالی، اقدام سومی است که برای اصلاح ساختار اقتصادی و پویاسازی نظام مالی کشور ضروری به نظر می‌رسد