شرایطی که ایران در آن گرفتار شده، به لحاظ تاریخی یکی از حساس‌ترین و چالش‌برانگیزترین موقعیت‌های سیاسی و اقتصادی یک قرن گذشته است؛ چنانکه مسئولان از جمله رئیس‌جمهوری ایران بارها اذعان کرده‌اند که اوضاع حتی از زمان جنگ تحمیلی نیز سخت‌تر می‌گذرد. در واقع اگر به شاخص‌ها و آمارهای اقتصادی نگاه کنیم این نگرانی‌ها چندان هم بی‌دلیل نیست

صندوق بین‌المللی پول در آخرین گزارش خود رشد اقتصادی ایران در سال ۲۰۲۰ را منفی ۶ درصد اعلام کرده و بانک جهانی هم در یکی از گزارش خود ایران در میان کشورهایی که «بیشترین افت تولید ناخالص داخلی» را در جهان دارند، قرار داده است. رشد منفی اقتصادی آن‌هم با عدد بالای ۵ درصد فاجعه‌ای تمام‌عیار محسوب می‌شود؛ فاجعه‌ای به معنای تعطیلی ده‌ها هزار کسب‌وکار و بیکار شدن صدها هزار کارگر و کارمند است

وضعیت معیشت مردم نیز چندان روبه‌راه نیست و ۱۴ میلیون کارگر با شکاف هزینه و دستمزد بالای پنج میلیون تومان دست‌وپنجه نرم می‌کنند. علاوه بر بیکاری ۱.۵ میلیون ایرانی بر اثر کرونا و رکود اقتصادی که سخنگوی دولت روحانی به آن اذعان کرده است، انتظار می‌رود بودجه ناتراز و بحران‌زایی که رژیم ایران برای امسال تنظیم کرده است، عامل قدرتمند ایجاد ابَرتورم در شش ماهه دوم سال ۹۹ شود؛ تورمی که صدها هزار خانوار دیگر را به زیر خط فقر می‌کشاند و موجب کاهش تقاضا و تعمیق رکود می‌شود

در چنین شرایطی، جمهوری اسلامی از درآمدهای نفتی محروم شده و ابزار اصلی مالی خود را که می‌توانست با آن مشکلات اقتصادی و اجتماعی را حل کند، از دست داده است. در واقع تحریم‌های ایالات‌متحده آمریکا بسیار فراتر از آنچه رهبران رژیم انتظار داشتند، اثرگذار بوده است. در این حالت، راهبرد اقتصادی جمهوری اسلامی بر اساس دست‌کم گرفتن تحریم‌ها طراحی شده و اکنون نهادهای مسئول آمادگی متناسبی با میزان فشار تحریم‌ها ندارند؛ چنانکه حسن روحانی در یک سخنرانی تلویحاً به خارج بودن توان کشور از میزان فشار تحریم‌ها اذعان کرد و گفته بود من بلد نیستم کاری به دنیا نداشته باشم و برای حل مشکلات فقط به داخل نگاه کنم

اگرچه حرف روحانی خوشایند عده‌ای نیست ولی او واقعیتی را به زبان آورد که همه کشورهای در حال توسعه به آن باور دارند و برای پیشرفت و رفاه مردمشان زمینه روابط همراه با حفظ منافع با دیگر کشورها را فراهم کرده‌اند. اساساً در عصر کنونی که عرصه اقتصادی به دلیل مسائلی همچون هزینه فرصت، قیمت تمام‌شده، محدودیت منابع و بهره‌وری با پیچیدگی‌های خاصی مواجه است، نمی‌توان بازرگانان را از تجارت آزاد و فعالان اقتصادی را از دسترسی به بازارهای مالی جهان محروم کرد

باید به رهبران رژیم هشدار داد که اقتصاد ایران روزبه‌روز با سرعت بیشتری به سمت اتمام ظرفیت‌هایش پیش می‌رود و هرلحظه امکان فروپاشی کشور وجود دارد. در پی مسائلی مانند مشکلات بی‌سابقه معیشتی مردم، تعمیق رکود، برگشت خوردن چک‌های صنعتگران و بیکاری چند میلیون جوانی که ناامیدانه به تاریکی آینده نگاه می‌کنند، قطعاً اضمحلال اخلاقی و فرهنگی در جامعه اجتناب‌ناپذیر خواهد بود

حرف مردم این نیست که جمهوری اسلامی با آمریکا یا هرکشور دیگری در غرب و شرق مذاکره کنید یا نه؛ لُب کلام جامعه‌ای که از تنش‌ها، حوادث و فشارها خسته‌وکوفته شده، این است که این رژیم نامشروع برود و یک حکومت دموکراتیک و مردمی جایگزین آن شود؛ حکومتی که هرکاری لازم است انجام دهد تا شهروندان امیدوارانه به زندگی، کسب‌وکار و تلاششان ادامه دهند. فراهم کردن زمینه پیشرفت اقتصادی، ارتباط با دنیای خارج و ایجاد ثبات در کشور، ابتدایی‌ترین وظایف حاکمیت است؛ این خواسته بزرگی نیست ولی جمهوری اسلامی نشان داده که توانایی تغییر ندارد و به بن‌ست سیاسی-اقتصادی رسیده است