سازمان سنجش آموزش کشور اعلام کرده است که از یک میلیون و ۱۲ هزار ۴۰۶ نفر شرکت‌کننده در کنکور سراسری، فقط ۴۶۹ هزار و ۹۴ نفر انتخاب رشته کرده‌اند؛ آماری که نشان‌دهنده ناامیدی ۵۴ درصد داوطلبان کنکور نسبت به آینده تحصیلی‌شان است

شاید بتوان هزینه‌های بالای تحصیل در مقطع کارشناسی را یکی از دلایل انصراف داوطلبان کنکور از انتخاب رشته و ادامه تحصیل دانست. البته در یک تصویر کلی‌تر باید گفت اغلب داوطلبانی که از ادامه تحصیل در مقاطع عالی منصرف شده‌اند، به نوعی از آینده کشور ناامید هستند و به این نتیجه رسیده‌اند که تحصیل کردن مساوی با وقت تلف کردن است

وقتی نیمی از داوطلبان انتخاب رشته نمی‌کنند، یعنی ایران در آینده‌ای نزدیک خالی از متخصص و نخبه خواهد شد و وابستگی کشور افزایش خواهد یافت. این یعنی فاجعه برای کشوری که منابع سرشار طبیعی برای پیشرفت دارد ولی فاقد نیروی انسانی متخصص و کارآمد است

بسیاری از جامعه شناسان بر این باورند که شیوه اشتباه حکمرانی جمهوری اسلامی و نبود افقی روشن در جامعه، جوانان ایرانی را از زیست طبیعی‌شان از جمله ادامه تحصیل در مقاطع بالا محروم کرده است. تورم و بیکاری فزاینده، رکود اقتصادی، عدم شایسته‌سالاری در کشور و تبعیض از جمله دلایلی است که به گفته پژوهشگران اجتماعی باعث خشم و ناامیدی مردم به ویژه جوانان شده است

محسن رنانی استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان نیز در یادداشتی تأکید کرده است که مسیر کنونی کشور دیگر قابل ادامه نیست و تجربه دهه‌های اخیر نظام تدبیر ما چیزی جز «ناکارآمدی و شکست» را نشان نمی‌دهد. اگر نظام بخواهد به همین ترتیب ادامه دهد کل جامعه و منابع مادی و طبیعی و انسانی ایران را رو به نابودی خواهد برد

رنانی با کنایه به ناکارآمدی و بی‌کفایتی رژیم حاکم بر ایران، به صراحت گفته است به هیچ زبان دیگری نمی‌توان نشان داد که این سیستم به غایتِ ناکارآمدی خود رسیده است و اگر هر چه سریع‌تر فرمان را نچرخاند ما را به ته دره خواهد فرستاد

اما برای جمهوری اسلامی قطعاً اهمیتی ندارد که مردم به ته دره بروند، نیمی از جامعه در فقر مطلق به سر ببرند یا افزون بر نیمی از شرکت‌کنندگان در کنکور، انتخاب رشته نکرده‌اند. برای این رژیم چیزی که دارای اهمیت بالایی است، تغذیه نهادهای سرکوبگر مانند سپاه پاسداران و حفظ نظم و ثبات درون شبکه مافیایی‌اش است تا بتواند همچنان به حکومت بر ایران و مردمش ادامه دهد